دیپسیک: (DeepSeek) پلتفرم هوش مصنوعی چینی و رقیب جدید ChatGPT
دیپسیک یک پلتفرم هوش مصنوعی نوظهور از چین است که در سال ۲۰۲۳ توسط کارآفرین چینی لیانگ ونفنگ تأسیس شد.این پلتفرم با معرفی مدل زبانی پیشرفتهی خود به نام DeepSeek-R1 در ژانویه ۲۰۲۵ توجه گستردهای را به خود جلب کرد . مدل R1 یک مدل «استدلالی» بسیار بزرگ (با حدود ۶۷۱ میلیارد پارامتر) است که توانایی رقابت با برترین مدلهای متنمحور دنیا مانند مدل GPT-4 شرکت OpenAI را دارد.
معرفی پلتفرم دیپسیک
دیپسیک یک پلتفرم هوش مصنوعی نوظهور از چین است که در سال ۲۰۲۳ توسط کارآفرین چینی لیانگ ونفنگ تأسیس شد.این پلتفرم با معرفی مدل زبانی پیشرفتهی خود به نام DeepSeek-R1 در ژانویه ۲۰۲۵ توجه گستردهای را به خود جلب کرد . مدل R1 یک مدل «استدلالی» بسیار بزرگ (با حدود ۶۷۱ میلیارد پارامتر( است که توانایی رقابت با برترین مدلهای متنمحور دنیا (مانند مدل GPT-4 شرکت( OpenAI را دارد. دیپسیک ادعا کرده که R1 در معیارهای سنجش منطق و ریاضیات عملکردی همتراز یا بهتر از مدلهای پیشرو ارائه میدهد و حتی در آزمونهایی مانند حل مسائل ریاضی و برنامهنویسی (SWE-bench) نتایج بهتری کسب کرده است). ویژگی متمایزکنندهی دیپسیک رویکرد متنباز آن است؛ مدل R1 بهصورت متنباز با مجوز MIT منتشر شده و از طریق پلتفرم Hugging Face در دسترس است). این به آن معناست که توسعهدهندگان و شرکتها میتوانند آزادانه از این مدل (حتی برای مقاصد تجاری) استفاده کنند و نسخههای مشتقشدهی خود را بسازند. ظرف مدت کوتاهی پس از عرضهی R1، بیش از ۵۰۰ مدل مشتقشده توسط جامعهی توسعهدهندگان ایجاد و بالغ بر ۲٫۵ میلیون بار دانلود شده است که نشاندهنده استقبال گسترده از این مدل متنباز است. همچنین، دیپسیک یک رابط API برای مدل خود ارائه کرده که استفاده از توان پردازشی نسخه کامل R1 را با هزینهای ۹۰ تا ۹۵٪ ارزانتر از API مدلهای OpenAI ممکن میسازد. مجموع این ویژگیها - عملکرد قدرتمند، دسترسی رایگان/ارزان و متنباز بودن - دیپسیک را به عنوان رقیبی جدی در برابر پلتفرمهای مطرحی نظیر ChatGPT مطرح کرده است.
با این حال، ظهور دیپسیک بدون حاشیه نبوده است. OpenAI (شرکت سازنده ChatGPT) صراحتاً نسبت به رشد سریع این رقیب چینی ابراز نگرانی کرده و انتقاداتی را مطرح نموده است.در یک نامهی سیاستگذاری ۱۵ صفحهای، کریس لهین معاون OpenAI، هشدار داده که استفاده از دیپسیک در زیرساختهای حیاتی میتواند خطرآفرین باشد چرا که این پلتفرم تحت فشار دولت چین ممکن است مجبور به دستکاری در خروجیهای مدل خود شود (به ادعای OpenAI، شرکتهای چینی (از جمله دیپسیک) ملزم به افشای اطلاعات کاربران در صورت درخواست دولت هستند و از آنجا که دیپسیک با یارانه دولتی توسعه یافته و آزادانه در دسترس قرار گرفته است، بهای استفاده از آن میتواند نقض حریم خصوصی و امنیت کاربران باشد). علاوه بر این، گفته میشود هوش مصنوعی دیپسیک در مقایسه با رقبا تمایل بیشتری به تولید پاسخهای مضر یا غیرقانونی (مانند کمک به تقلب هویتی یا سرقت مالکیت فکری) دارد. بر همین اساس، OpenAI از دولت آمریکا و متحدانش خواسته تا استفاده از این مدل را ممنوع اعلام کنند. البته در کنار این هشدارها، مدیرعامل OpenAI (سم آلتمن) نیز اعتراف کرده است که ظهور مدل R1 از دیپسیک به عنوان یک رقیب «محرک»، OpenAI را وادار کرده تا سریعتر مدلهای بهتر و پیشرفتهتری عرضه کند. این اعتراف نشان میدهد که دیپسیک توانسته جایگاه خود را به عنوان یک شتابدهنده در رقابت جهانی هوش مصنوعی تثبیت کند – عاملی که هم پتانسیل بالای فنی آن را نمایان میسازد و هم حساسیتهای ژئوپولیتیکی پیرامون فناوریهای هوش مصنوعی را افزایش داده است.
مقایسه دیپسیک با ۵ پلتفرم هوش مصنوعی مشابه
در ادامه، دیپسیک را با پنج پلتفرم مطرح دیگر در حوزه مدلهای زبانی هوشمند مقایسه میکنیم. این پنج پلتفرم عبارتاند از :
ChatGPT محصول (OpenAI) ، Google Bard، Microsoft Bing Chat، Anthropic Claude 2 و مدل متنباز Meta LLaMA 2. جدول زیر مقایسهای مختصر از این پلتفرمها ارائه میدهد، بر اساس معیارهایی چون شرکت توسعهدهنده، نسخه/مدل و سال عرضه، وضعیت قیمتگذاری (رایگان یا پولی بودن)، متنباز بودن یا نبودن، و مهمترین مزایا و محدودیتهای هر کدام:
پلتفرم |
توسعهدهنده |
نسخه/مدل (سال) |
وضعیت قیمتگذاری |
متنباز؟ |
مزایا |
محدودیتها |
DeepSeek R1 |
High Flyer (چین) |
R1 (2025) |
رایگان؛ API ارزان |
بله |
عملکرد قوی؛ متنباز؛ هزینه پایین |
فیلتر محتوا؛ نگرانی امنیتی؛ عدم تولید ویدئو/تصویر |
ChatGPT |
OpenAI (آمریکا) |
GPT-4 (2023) |
رایگان؛ Plus با $20/ماه |
خیر |
دانش وسیع؛ پاسخهای روان؛ پلاگینها |
نیاز به اشتراک؛ مدل بسته؛ محدودیت موضوعی |
Google Bard |
Google (آمریکا) |
PaLM 2 (2023) |
رایگان کامل |
خیر |
رایگان؛ ادغام با گوگل؛ داده بهروز |
کیفیت پایین در کدنویسی؛ عدم انتشار کد |
Microsoft Bing Chat |
Microsoft/OpenAI |
GPT-4 (2023) |
رایگان؛ نیاز به Edge |
خیر |
دسترسی به وب؛ تولید تصویر؛ ادغام با بینگ |
محدود به Edge؛ طول مکالمه کم؛ وابسته به OpenAI |
Anthropic Claude 2 |
Anthropic (آمریکا) |
Claude v2 (2023) |
رایگان محدود؛ API پولی |
خیر |
حافظه بالا؛ ایمن؛ پاسخ خلاقانه |
دسترسی محدود؛ هزینه API بالا؛ مدل بسته |
Meta LLaMA 2 |
Meta (آمریکا) |
LLaMA 2 (2023) |
رایگان کامل |
بله |
متنباز؛ قابل اجرا محلی؛ توسعهپذیر |
نیاز به تخصص؛ کیفیت پیشفرض پایین؛ رابط آماده ندارد |
توضیح مقایسه :
همانطور که مشاهده میشود، دیپسیک در میان رقبا یک مورد منحصربهفرد است؛ این پلتفرم متنباز بوده و مدل عظیم خود (R1) را به رایگان در اختیار کاربران قرار داده است، در حالی که اکثر رقبا مدلهای خود را به صورت بسته و تنها از طریق خدمات ابری ارائه میکنند. از نظر هزینه، رویکرد دیپسیک بسیار مقرونبهصرفه است؛ کاربران میتوانند نسخه کامل مدل را بدون پرداخت هزینه اجرا کنند یا با هزینهای ناچیز از API آن استفاده نمایند). در مقابل، برای دسترسی به قویترین نسخه ChatGPT نیاز به پرداخت اشتراک ماهانه است و سایر پلتفرمهای مطرح نیز عمدتاً مدلهایشان را رایگان عرضه کردهاند اما در آینده ممکن است نسخههای پولی معرفی کنند. از دید مزایا، ChatGPT همچنان به خاطر دانش گسترده عمومی و اکوسیستم پشتیبان (پلاگینها و ...) در صدر توجه است، Google Bard با ادغام در خدمات گوگل و دسترسی آنلاین فوری متمایز میشود و Bing با بهرهگیری از قدرت وب و تولید تصویر یک گزینه جذاب برای کاربران عمومی است. Claude 2 با تمرکز بر ظرفیت بالای ورودی (مناسب برای پردازش اسناد بزرگ) و ایمنی، جایگاه خود را پیدا کرده و LLaMA 2 نیز به عنوان یک پایهی متنباز برای علاقهمندان و شرکتها جهت ساخت مدلهای سفارشی اهمیت دارد. در بخش محدودیتها، بزرگترین چالش دیپسیک وابستگی آن به چارچوب نظارتی چین است که منجر به سانسور برخی مباحث سیاسی میشود) و همچنین نگرانیهایی دربارهی امنیت دادهها و احتمال نفوذ دولت در آن وجود دارد (.سایر پلتفرمها نیز هر یک کاستیهایی دارند: بسته بودن کد و هزینهی اشتراک (ChatGPT)، عملکرد نه چندان در حد کمال در همه حوزهها (Bard)، محدودیتهای دسترسی (بینگ چت نیازمند Edge، Claude با محدودیت منطقهای)، یا نیاز به تخصص فنی (LLaMA 2). به طور کلی، دیپسیک با قدرت فنی بالا و رویکرد باز خود توانسته بسیاری از مزایای رقبا را ترکیب کند، هرچند چالشهای خاص خود را نیز به همراه دارد.
بررسی کاربردهای واقعی دیپسیک در سناریوهای مختلف
یکی از معیارهای مهم ارزیابی هر پلتفرم هوش مصنوعی، میزان کاربردی بودن آن در سناریوهای واقعی است. دیپسیک به عنوان یک مدل زبانی توانمند، قابلیت بهکارگیری در حوزههای متنوعی را دارد. در ادامه به چند سناریوی مهم – از آموزش گرفته تا کسبوکار – و پتانسیلهای دیپسیک در هر کدام، اشاره میکنیم:
آموزش و یادگیری :
دیپسیک با توجه به توانایی استدلالی بالا و تسلط بر مفاهیم علمی، میتواند به عنوان یک یاددهندهی هوشمند در کنار معلمان و اساتید به کار رود. برای مثال، این پلتفرم قادر است مسائل پیچیدهی ریاضی و فیزیک را مرحلهبهمرحله حل کرده و توضیح دهد؛ لذا دانشآموزان و دانشجویان میتوانند برای درک بهتر مفاهیم یا تمرین حل مسئله از آن کمک بگیرند. همچنین، به عنوان یک دستیار آموزشی، دیپسیک میتواند به پرسشهای علمی در حوزههای مختلف پاسخ دهد و منابع تکمیلی معرفی کند. قابلیت چندزبانه بودن مدلهای جدید (انگلیسی و چینی، و قابل توسعه به سایر زبانها) این امکان را میدهد که در آموزش زبان یا ترجمه نیز از آن بهره گرفته شود. البته در کاربرد آموزشی باید دقت کرد که پاسخها کاملاً صحتسنجی شوند و برای جلوگیری از تقلب صرف، استفادهی آن تحت نظارت باشد.
تولید محتوا و نویسندگی :
دیپسیک به عنوان یک مدل مولد متن، ابزار توانمندی برای تولید انواع محتوا است. نویسندگان، تولیدکنندگان محتوا و بازاریابان میتوانند برای تهیهی پیشنویس مقالات، پستهای وبلاگی، سناریوهای داستانی یا متن تبلیغات از آن بهره بگیرند. توان بالای مدل در استدلال به این معنی است که میتواند متون تحلیلیتر و منسجمتری تولید کند و حتی برای ویرایش و بهبود متن به کار رود. برای نمونه، یک بلاگر میتواند از دیپسیک بخواهد خلاصهای از چند منبع ایجاد کرده و سپس بر اساس آن یک مقاله تحلیلی بنویسد. یا یک کپیرایتر میتواند جهت ایدهپردازی شعارهای تبلیغاتی و متون بازاریابی از مدل کمک بگیرد. مزیت متنباز بودن دیپسیک در این حوزه آن است که هیچ محدودیت دسترسی یا سهمیهای در تولید محتوا وجود ندارد؛ بر خلاف سرویسهای ابری که ممکن است تعداد درخواست یا طول متن را محدود کنند. با این حال، کیفیت نهایی محتوا و سبک نگارش همچنان نیازمند بازبینی انسانی است تا از صحت اطلاعات و مناسب بودن لحن اطمینان حاصل شود.
ویدئو و سناریونویسی :
هرچند دیپسیک یک مدل متنی است و مستقیماً ویدئو تولید نمیکند، اما میتواند در مراحل پیشتولید و پستولید محتوای ویدئویی نقش ایفا کند. به عنوان مثال، در سناریونویسی یک فیلم کوتاه یا تولید محتوای ویدئویی آموزشی، میتوان از دیپسیک برای نوشتن فیلمنامه، دیالوگها و طرح کلی داستان کمک گرفت. یک کارگردان یا تولیدکننده محتوا میتواند ایدهی خام خود را به زبان طبیعی توضیح دهد و از مدل بخواهد سناریویی با جزئیات بیشتر و دیالوگهای متنوع پیشنهاد کند. همچنین در حوزهی ویدئوهای آموزشی، دیپسیک میتواند متن روایت (narration) یا اسکریپت ویدئو را بر اساس محتوای علمی تهیه کند. علاوه بر این، با استفاده از توانایی خلاصهسازی، میتوان از دیپسیک برای استخراج نکات کلیدی یک ویدئوی طولانی (مثلاً یک سخنرانی یا وبینار) و تهیه خلاصه مکتوب یا اسلایدهای آن استفاده کرد. در آینده، اگر دیپسیک با مدلهای تولید ویدئو (همچون DALL-E3 یا Waymark برای تولید ویدئوی مبتنی بر متن) ترکیب شود، امکان ساخت ویدئوهای کامل با حداقل دخالت انسانی نیز دور از ذهن نیست. اما در وضعیت فعلی، نقش اصلی آن در حوزه ویدئو، پشتیبانی متنی (ایدهپردازی و سناریونویسی) است.
مشاوره و راهنمایی تخصصی :
یکی دیگر از کاربردهای دیپسیک، ایفای نقش یک دستیار مشاور در حوزههای مختلف است. به دلیل دسترسی مدل به حجم عظیمی از دانش و اطلاعات، میتوان از آن برای مشاوره کسبوکار، فناوری، حقوقی یا حتی پزشکی (غیرتشخیصی) بهره گرفت. برای مثال، یک استارتاپ میتواند از دیپسیک راهکارهای بهینهسازی فرآیندهای خود را بپرسد یا یک کاربر در حوزه مالی از آن درباره اصول سرمایهگذاری یا تحلیل بازار مشورت بگیرد. دیپسیک میتواند اسناد و دادههای ارائهشده (مثلاً گزارشهای مالی یا متون قانونی) را تحلیل کرده و خلاصهها و نتایج قابل فهم ارائه دهد. همچنین شرکتها میتوانند با Fine-tune کردن مدل بر روی دادههای اختصاصی سازمانشان، یک نسخه اختصاصی از دیپسیک به عنوان مشاور داخلی توسعه دهند که به سوالات کارمندان پاسخ میدهد یا توصیههای فنی ارائه میکند. مزیت بزرگ متنباز بودن در این سناریو آن است که شرکتها میتوانند اطلاعات محرمانه خود را روی نسخهی محلی مدل پردازش کنند بدون اینکه دادهای را با سرویسدهندههای خارجی (مانند OpenAI) به اشتراک بگذارند. البته در استفاده مشاورهای، همچنان لازم است خروجیهای مدل توسط کارشناسان انسانی بازنگری شود تا از صحت و عدم یادگیری توصیهها اطمینان حاصل گردد.
کاربردهای کسبوکار و سازمانی :
در محیطهای کسبوکار، دیپسیک قادر است نقش یک دستیار همهکاره سازمانی را ایفا کند. به عنوان نمونه، در پشتیبانی مشتریان میتوان یک چتبات مبتنی بر دیپسیک راهاندازی کرد که به سوالات متداول مشتریان پاسخ میدهد، راهنمایی محصولات را ارائه میکند و مشکلات رایج را حلوفصل مینماید – همهی اینها بدون نیاز به نیروی انسانی تماموقت در شیفتهای پشتیبانی. علاوه بر آن، تیمهای فروش و بازاریابی میتوانند از دیپسیک برای تحلیل احساسات مشتریان (Sentiment Analysis) در شبکههای اجتماعی یا بررسی بازخوردهای آنان بهره بگیرند و بر اساس آن استراتژی خود را تنظیم کنند. در مدیریت پروژه و مستندسازی نیز دیپسیک میتواند به خودکارسازی وظایف کمک کند: مثلا نوشتن پیشنویس ایمیلهای رسمی، تهیه گزارشهای دورهای از دادههای خام، یا چکیدهسازی اسناد طولانی برای جلسات مدیران. از آنجا که مدل R1 ظرفیت بالایی در استدلال و فهم متون دارد، میتواند اسناد پیچیده فنی یا حقوقی را خوانده و چکیدهای از نکات مهم آنها ارائه دهد که برای تصمیمگیری کسبوکار مفید است. به طور خلاصه، در سناریوهای سازمانی، دیپسیک میتواند بهرهوری تیمها را با خودکارسازی کارهای تکراری و سرعتبخشیدن به دسترسی به اطلاعات بالا ببرد. تنها نکته حائز اهمیت این است که برای کاربردهای حساس (مانند پردازش دادههای شخصی مشتریان) اقدامات امنیتی و محرمانگی لازم لحاظ گردد و در صورت وجود ملاحظات مقرراتی (مثلاً در صنایع مالی یا سلامت) استفاده از مدل با آن مقررات سازگار شود.
تحلیل نسخه پولی دیپسیک: ارزش اقتصادی و مزایای فنی
پلتفرم دیپسیک رویکردی متفاوت نسبت به بسیاری از رقبا در پیش گرفته و مدل پایه خود را رایگان و متنباز عرضه کرده است. بنابراین شاید به معنای کلاسیک کلمه، «نسخه پولی» جداگانهای نداشته باشد؛ اما خدمات و امکاناتی پیرامون این مدل ارائه شده که ماهیت تجاری دارند. مهمترین آن، سرویس API دیپسیک است که به شرکتها و توسعهدهندگان اجازه میدهد بدون نیاز به میزبانی مستقیم مدل ۶۷۱ میلیارد پارامتری، به توان پردازشی آن دسترسی پیدا کنند. ارزش اقتصادی این سرویس زمانی روشنتر میشود که هزینه آن را با سرویسهای مشابه مقایسه کنیم. بنا به اعلام شرکت، استفاده از مدل R1 از طریق API حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد ارزانتر از استفاده از API مدلهای OpenAI (مانند GPT-4) تمام میشود). این کاهش هزینه چشمگیر، برای کسبوکارهایی که نیاز به انجام تعداد بسیار زیادی درخواست پردازشی در روز دارند، مزیت فوقالعادهای به شمار میرود. به بیان دیگر، دیپسیک در ازای هزینهای ناچیز تقریباً همان سطح توانمندی را ارائه میدهد که مدلهای گرانقیمت رقبایی چون OpenAI فراهم میکنند از منظر ارزش اقتصادی، این بدان معناست که سازمانها میتوانند با بودجهای محدودتر، خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی قدرتمندتری را به کاربرانشان ارائه دهند یا پروژههای تحقیقاتی را بدون نگرانی از هزینههای کمرشکن پردازش زبان اجرا کنند.
علاوه بر بحث قیمت، مزایای فنی نسخهی پولی/سازمانی دیپسیک نیز قابل توجه است. در مدل کسبوکاری دیپسیک، به جای فروش دسترسی انحصاری به مدل، بر ارائه خدمات تکمیلی و امکانات زیرساختی تمرکز شده است. یکی از این مزایا، امکان استقرار اختصاصی مدل برای مشتریان بزرگ است. شرکتها میتوانند نسخهای سفارشیسازیشده از دیپسیک R1 را روی سرورهای خود یا سرورهای ابری منتخبشان اجرا کنند و از پشتیبانی فنی تیم دیپسیک بهرهمند شوند (احتمالاً این خدمت با پرداخت هزینه اشتراک یا لایسنس سازمانی همراه است). این رویکرد به سازمانها اجازه میدهد کنترل کامل بر دادهها و نحوه استفاده از مدل داشته باشند؛ مزیتی که در سرویسهای کاملاً ابری (مانند ChatGPT) بهدست نمیآید. از منظر فنی، متنباز بودن مدل DeepSeek-R1 به این معنی است که مهندسان هوش مصنوعی میتوانند مدل را بازبینی، و در صورت نیاز بهبود یا شخصیسازی کنند. برای مثال، یک شرکت میتواند نسخهی اختصاصی خود را با تزریق دادههای حوزه کاری خود Fine-tune کند و مدل را برای اصطلاحات تخصصی آن حوزه بهینه نماید. چنین سطحی از انعطافپذیری فنی در پلتفرمهای رقیب (که عمدتاً کد و وزنهای مدل را مخفی نگه میدارند) عملاً در دسترس نیست. بنابراین، نسخه سازمانی/تجاری دیپسیک ارزش فنی ویژهای برای آن دسته از مشتریانی دارد که میخواهند عمق فناوری را در اختیار داشته باشند و محصولی متناسب با نیازهای خاص خود بنا کنند.
از منظر بازگشت سرمایه (ROI) نیز میتوان دیپسیک را تحلیل کرد. سازمانهایی که به جای پرداخت هزینه سنگین اشتراک ماهانه یا پرداختهای مبتنی بر تعداد درخواست به سرویسهای خارجی، از دیپسیک استفاده میکنند، در بلندمدت صرفهجویی مالی قابل توجهی خواهند داشت. هزینههای این پلتفرم عمدتاً به سختافزار و نیروی فنی برای نگهداری مدل محدود میشود (در صورتی که مدل را خود میزبانی کنند) یا به یک تعرفه ثابت پایین برای API (در صورت استفاده از سرویس ابری دیپسیک). در مقابل، سرویسهای مانند OpenAI ممکن است در حجمهای بسیار بالا هزینههای تصاعدی داشته باشند. مزیت رقابتی دیگر دیپسیک در نسخه سازمانی، استقلال راهبردی است؛ شرکتهایی که از دیپسیک استفاده میکنند کمتر در معرض تغییرات سیاستی یا تجاری شرکتهای خارجی قرار میگیرند. برای نمونه، اگر OpenAI تصمیم بگیرد شرایط استفاده یا قیمتگذاری API خود را تغییر دهد، کسبوکار وابسته به آن متحمل ریسک میشود. اما استفاده از یک مدل متنباز مانند دیپسیک به معنای مصونیت بیشتر در برابر این تغییرات است، چرا که همواره امکان میزبانی مستقل یا مهاجرت به نسخههای انشعابیافته وجود دارد. مجموع این عوامل نشان میدهد که از دیدگاه اقتصادی و فنی، دیپسیک (به ویژه در کاربرد سازمانی) گزینهای بسیار جذاب است؛ مشروط بر آنکه سازمان استفادهکننده بتواند ملاحظات مربوط به امنیت اطلاعات و تطابق با قوانین را (با توجه به خاستگاه چینی مدل) به درستی مدیریت کند.
ارزیابی قابلیتهای پلتفرم دیپسیک در حوزههای مختلف
در این بخش به طور مشخصتر بررسی میکنیم که دیپسیک در چهار حوزهی تخصصی چه قابلیتهایی دارد: ۱) تولید کد و کمک برنامهنویسی، ۲) تولید ویدئو یا سناریونویسی، ۳) تولید تصویر با هوش مصنوعی، ۴) پشتیبانی از انواع فایلها (Word, Excel, PDF و ...). این ارزیابی نشان میدهد که دیپسیک در چه زمینههایی میتواند به کار گرفته شود و در کدام حوزهها ممکن است محدودیت داشته باشد:
تولید کد و کمک به برنامهنویسی:
دیپسیک به عنوان یک مدل زبانی که در آزمونهای برنامهنویسی عملکرد درخشانی داشته، قطعاً توانایی بالایی در تولید کد، تکمیل خودکار کد و رفع اشکال دارد. این پلتفرم میتواند به پرسشهای برنامهنویسان پیرامون نحو (Syntax) و کاربرد کتابخانهها پاسخ دهد و حتی بخشهایی از کد را بر اساس توضیح متنی تولید کند. برای مثال، یک توسعهدهنده میتواند از دیپسیک بخواهد الگوریتم مرتبسازی Merge Sort را به زبان پایتون پیادهسازی کند یا در یافتن باگ یک قطعه کد جاوا اسکریپت کمک نماید. نتایج آزمون SWE-bench نشان داده که مدل R1 دیپسیک در وظایف کدنویسی حتی رقیب مستقیم مدلهای OpenAI محسوب میشود). بنابراین، از نظر Code Generation دیپسیک کاملاً رقابتی است. مزیت دیگر، امکان یکپارچهسازی در محیطهای IDE و ابزارهای توسعه است؛ به سبب متنباز بودن مدل، میتوان آن را در ویرایشگرهای کد (مانند VS Code) به صورت افزونهی آفلاین استفاده کرد. البته همچون دیگر مدلهای زبانی، کد تولیدشده توسط دیپسیک نیز نیازمند بازبینی و آزمایش است تا از صحت عملکرد و بهینگی اطمینان حاصل شود. اما در مجموع، برای کمکیار برنامهنویس (شبیه به GitHub Copilot) دیپسیک پتانسیل بسیار خوبی دارد و بدون هزینهی لایسنس قابل بهرهبرداری است.
تولید ویدئو یا سناریونویسی:
همانطور که پیشتر اشاره شد، دیپسیک به شکل مستقیم قادر به تولید فایل ویدئویی یا محتوای بصری نیست. این مدل فاقد مولفههای پردازش تصویر یا ویدئو است و خروجی آن صرفاً متن میباشد. بنابراین در حوزه تولید ویدئو خودکار (مشابه پلتفرمهایی چون Waymark برای ساخت ویدئوی تبلیغاتی) دیپسیک به تنهایی کاربرد ندارد. با این حال، سناریونویسی برای ویدئو و تولید اسکریپت یکی از کاربردهای مناسب دیپسیک در این زمینه است. کاربران میتوانند برای انواع پروژههای ویدئویی (از فیلم و انیمیشن گرفته تا موشنگرافیک یا آموزش آنلاین) از دیپسیک کمک بگیرند تا متن و سناریو را آماده کند. به عنوان مثال، اگر تیمی قصد ساخت یک ویدیوی آموزشی دارد، میتواند عنوان و سرفصلها را به دیپسیک بدهد و از آن بخواهد که یک سناریوی منسجم با مقدمه، بدنه و جمعبندی تولید کند. سپس این اسکریپت را توسط گوینده ضبط کرده و ویدئو را تدوین کنند. حتی برای کلیپهای کوتاه شبکههای اجتماعی، ایدهپردازی در مورد داستان (storytelling) یا متن و کپشنهای جذاب را میتوان به دیپسیک سپرد. بنابراین، نقش دیپسیک در حوزه ویدئو پشتیبانی محتوایی است نه تولید خود ویدئو. البته ابزارهای واسطی وجود دارند که میتوانند متن را به صدا (تبدیل گفتار) یا تصویر (تولید کاراکتر مجازی) تبدیل کنند؛ ترکیب دیپسیک با چنین ابزارهایی میتواند زنجیره تولید محتوای ویدئویی را تا حد زیادی خودکار کند. اما چنانکه هست، دیپسیک خروجی ویدئویی ندارد و هرگونه استفاده در این حوزه مستلزم بهرهگیری از مدلها و نرمافزارهای مکمل است.
تولید تصویر با هوش مصنوعی:
دیپسیک یک مدل زبانی است و ورودی/خروجی آن متن میباشد، لذا به صورت مستقل توانایی خلق تصاویر را ندارد. برای تولید تصاویر هوش مصنوعی (مانند تصاویر هنری، فتورئالیستی یا طرحهای گرافیکی)، مدلهای تخصصی نظیر Stable Diffusion، Midjourney یا DALL-E توسعه یافتهاند. دیپسیک فاقد معماری لازم برای پردازش و تولید پیکسلهای تصویر است و بنابراین در زمره اینگونه ابزارها قرار نمیگیرد. البته میتوان از دیپسیک به طور غیرمستقیم در فرایند تولید تصویر بهره گرفت؛ مثلاً یک طراح گرافیک میتواند از دیپسیک بخواهد توضیحات متنی (Prompt) خلاقانه و دقیق برای یک صحنه یا سوژه تولید کند و سپس آن توصیف را به یک مدل تولید تصویر بدهد. در این حالت، دیپسیک نقش یک نویسنده Prompt را ایفا میکند که میتواند جزئیات را به خوبی شرح دهد و صحنهای تخیلی را با کلمات ترسیم کند. این روش بهویژه برای کاربرانی که در ایدهپردازی تصویر مشکل دارند یا نمیتوانند Prompt مناسب بنویسند، مفید خواهد بود. همچنین دیپسیک میتواند در تفسیر و درک تصاویر کمک کند؛ البته باز هم نه به صورت مستقیم (چون تصویر را دریافت نمیکند)، بلکه اگر خروجی یک سیستم تشخیص تصویر به متن تبدیل شود (توضیحی درباره محتوای عکس)، دیپسیک میتواند بر اساس آن توضیح تحلیل بیشتری ارائه دهد یا داستانی پیرامون تصویر بسازد. به طور خلاصه، دیپسیک خودش نقاش نیست اما میتواند قلم به دست نقاش بدهد. در حوزه تولید تصویر، باید از سایر ابزارها در کنار دیپسیک بهره گرفت و این پلتفرم را بیشتر برای توصیف، ایدهسازی و روایتپردازی پیرامون تصاویر به کار برد.
پشتیبانی از فایلهای Word, Excel, PDF و...:
یکی از نیازهای کاربران حرفهای، تعامل با اسناد و فایلهای مختلف در بستر یک دستیار هوشمند است. برای مثال، تحلیل یک فایل اکسل، استخراج نکات مهم یک PDF طولانی، یا تبدیل فرمت یک سند Word به خلاصهی متنی، از جمله کاربردهای عملی هوش مصنوعی در محیط کار هستند. دیپسیک به طور پیشفرض ورودی را به صورت متن خام میپذیرد و خروجی آن نیز متن است. بنابراین مستقیماً قابلیت «آپلود فایل و پردازش آن» را در نسخه خام خود ندارد. به عبارت دیگر، اگر یک کاربر فایل PDF مقالهای را به دیپسیک بدهد، مدل به تنهایی قادر به خواندن آن فایل نیست. اما راهکارهایی وجود دارد: از آنجا که مدل R1 ظرفیت بالایی (از نظر تعداد توکن ورودی) دارد، میتوان متن فایلها را (پس از تبدیل به متن) بخشبخش به مدل داد. به عنوان نمونه، متن یک گزارش ۲۰ صفحهای PDF را میتوان در چند بخش به دیپسیک خوراند و در انتها از آن خواست یک خلاصه جامع ارائه دهد. برخی نسخههای سفارشیشده و رابطهای کاربری که بر مبنای دیپسیک ساخته شدهاند، ممکن است امکان آپلود مستقیم فایل را فراهم کنند که در پشت صحنه متن فایل را استخراج کرده و به مدل میدهند. حتی امکان اتصال دیپسیک به ابزارهایی مانند Microsoft Office یا Google Docs از طریق اسکریپتنویسی وجود دارد تا مدل بتواند محتوا را از این منابع دریافت کند. اما تاکید میشود که اینها قابلیتهای ذاتی خود مدل نیست، بلکه قابلیتهای افزودهشده توسط نرمافزارهای جانبی است. از منظر خروجی نیز دیپسیک میتواند فرمتهای سادهای را در قالب متن تولید کند (مثلاً یک جدول Markdown شبیه اکسل، یا یک لیست آیتمها شبیه پاورپوینت). با کمی پردازش پس از خروجی، میتوان این نتایج را مجدداً به فایلهای رایج تبدیل کرد. برای مثال، خروجی جدولی مدل را میتوان به یک فایل .csv تبدیل و در Excel باز کرد. پلتفرمهای رقیب مانند ChatGPT در نسخه پلاس خود اخیراً امکان بارگذاری فایل و تجزیهوتحلیل آن را فراهم کردهاند، اما دیپسیک هنوز چنین ویژگی مستقیمی را گزارش نکرده است. در مجموع، در حوزه پشتیبانی از فایلها، دیپسیک انعطافپذیری خوبی دارد اما نیازمند واسطههایی برای خواندن/نوشتن فایلهای غیرفرمت-متنی است. کاربران فنی میتوانند با بهرهگیری از API متنباز مدل، این گونه اتصالها را ایجاد کنند و از توان دیپسیک در تحلیل اسناد بهرهمند شوند.
جمعبندی نهایی
دیپسیک (DeepSeek) به عنوان یک پلتفرم هوش مصنوعی متنباز و قدرتمند، میتواند انتخابی جذاب برای دستهی خاصی از کاربران و سازمانها باشد. اگر شما یک توسعهدهنده یا محقق هوش مصنوعی هستید که نیاز به دسترسی کامل به یک مدل زبانی بزرگ دارید و میخواهید آن را مطابق نیاز خود تغییر دهید، دیپسیک گزینهای ایدهآل است. متنباز بودن این پلتفرم به شما امکان میدهد تا دلخواه آن را بر روی دادههای خود تنظیم (Fine-tune) کنید، آن را روی سختافزار مدنظر خود اجرا نمایید و حتی در لایههای داخلی مدل تغییراتی بدهید. همچنین، سازمانهای بزرگ یا استارتاپها که حجم بالایی از پردازش زبان را نیاز دارند (مثلاً ارائه خدمات چتبات به میلیونها کاربر) میتوانند از مزیت اقتصادی دیپسیک بهرهمند شوند؛ چرا که هزینهی استفاده از آن به مراتب کمتر از سرویسهای جایگزین است). در کاربردهای آموزشی و پژوهشی نیز دیپسیک به دلیل دسترسپذیری عمومی، میتواند به عنوان سکویی برای آزمایش ایدههای نو و پیشبرد مرزهای پژوهش در پردازش زبان طبیعی به کار رود. به طور کلی، در شرایطی که کنترل بیشتر بر فناوری، کاهش هزینهها و انعطافپذیری اولویت دارد – مثلاً در پروژههای متنباز، دانشگاهی یا کسبوکارهای مبتنی بر دادههای حساس – استفاده از دیپسیک به شدت توصیه میشود. تجربهی کاربران اولیه نشان داده که این پلتفرم توانسته عملکردی همتراز غولهای صنعت ارائه کند و حتی آنها را به چالش بکشد، بدون آنکه کاربر متحمل هزینه یا محدودیتهای مرسوم شود.
با این حال، در برخی شرایط ممکن است استفاده از دیپسیک مناسب نباشد یا نیاز به احتیاط داشته باشد. نخست آنکه اگر کاربرد مدنظر شما شامل موضوعات حساس سیاسی یا محتوایی ممنوعه است (برای نمونه پرسش دربارهی مسائل سانسورشده در چین)، دیپسیک مطابق قوانین کشور سازنده عمل کرده و از پاسخدهی امتناع میکند. در چنین مواردی شاید پلتفرمهایی مانند ChatGPT (که محدودههای سانسور متفاوتی دارند) پاسخگوتر باشند. دوم اینکه سازمانها و کاربرانی که نگران امنیت ملی یا محرمانگی سطح بالا هستند، باید در بهرهگیری از فناوریای که خاستگاه آن چین است با دقت عمل کنند. هرچند هیچ مدرک معتبری دال بر سوءاستفاده دولتی از دیپسیک ارائه نشده است ، اما ادعاهایی درباره احتمال دسترسی دولت چین به دادههای کاربران مطرح شده است . بنابراین در حوزههایی مانند دولت یا صنایع بسیار حساس (مانند دفاعی)، ممکن است ترجیح داده شود که از مدلهای متنباز دیگری استفاده گردد که وابستگی ژئوپولیتیکی کمتری داشته باشند. به علاوه، اگر به دنبال یک راهکار آماده و کاربرپسند هستید – مثلاً مدیر شرکتی که میخواهد فوراً یک دستیار هوشمند برای کارکنانش راهاندازی کند بدون تیم فنی قوی – شاید استفاده از سرویسهای میزبانیشده مانند ChatGPT یا Bard آسانتر باشد. دیپسیک هر چند رایگان است، اما پیادهسازی موثر آن نیازمند دانش فنی در زمینه استقرار مدلهای هوش مصنوعی است و بهرهگیری کامل از قابلیتهایش مستلزم صرف زمان برای تنظیمات و احتمالأ کدنویسی میباشد. در نهایت میتوان گفت دیپسیک آیندهی هیجانانگیزی را نوید میدهد و حضور آن رقابت در عرصه هوش مصنوعی را شدت بخشیده است. انتخاب استفاده یا عدم استفاده از آن باید بر اساس نیازمندیهای خاص، منابع در دسترس و سطح ریسکپذیری شما صورت گیرد. اگر شرایطتان با نقاط قوت این پلتفرم همخوان است، دیپسیک میتواند یک برگ برنده در استراتژی دیجیتال شما باشد؛ در غیر این صورت، گزینههای جایگزین متعددی در بازار وجود دارند که هر یک نقاط قوت خود را دارند.